اولین سال نو سامینا
یا مقلب القلوب و الابصار
سال نو و بهار مبارک
الان دو سه روز از سال ٩٢ گذشته و من وقت نکردم برات از آخرین روزهای سال ٩١و حال و هوای عید برات بنویسم .چون هوا خوب بود چند روز با خودمون واسه خرید بردیمت بیرون.از بس ذوق میکردی که حد وحساب نداشت و تو راه برگشت بغل خودم خوابت می برد.
اما لحظه تحویل سال نو خیلی حال و هوای خوبی داشت چون تو تو جمع ما بودی.
سفرهم هیچ جا نرفتیم و نمی ریم چون بهت سخت میگذره و مجبوریم خونه بمونیم در عوض اگه خدا بخواد سال بعد میریم و حسابی خوش می گذرونیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی