سامیناسامینا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

سامينا زيباترين هديه خدا

کربلایی سامینا

1393/9/27 10:05
485 بازدید
اشتراک گذاری

دوشنبه 17آذر 93بدون آمادگی قبلی برای شرکت در اربعین حسینی در کربلا و حرم مطهر حسین ع به مرز مهران رفتیم و نصف شب وارد خاک عراق شدیم و زائر زیاد بود ماشین گیر نمی اومدتا به سختی ماشین پیدا کردیم و رفتیم نجف اشرف.سه شنبه نجف بودیم و پس از زیارت از مرقد امیر المومنان ع صبح چهارشنبه به قصد پیاده روی راهی کربلا شدیم .پیاده روی حدود 80کیلومتر بود یعنی از ستون 1تا 1420که هر ستون 50متر با ستون بعدی فاصله داشت.تو ی مسیر هرکی سامینا رو میدید عکس ازش میگرفت بهش شکلات و کیک و..میداد.شب اول رو تو یه موکب خوابیدیم.و چون تو نمیخوابیدی اومدیم بیرون تو محوطه و همش گریه می کردی بریم پیش رقیه بریم پیش علی اصغر.انقد گریه کردی که هر کاری میکردیم آروم نمیشدی تا اینکه یه گهواره پیدا کردیم که به صورت نماد علی اصغر ع بود و تو رو بردیم اونجا و انقد گهواره رو تکون دادی تا خوابت برد.شب دوم هم چون جای استراحت نبود یه خانواده عراقی وقتی ما رو دیدن گفتن طفل همراتونه و هوا سرده بیاید خونمون که شب مهمون خونشون بودیم.صبح جمعه که راه افتادیم هر لحظه به حرم نزدیکتر میشدیم تا اینکه حدود ظهر وارد کربلای معلی شدیم که خیلی شلوغ بود.شب و روز اربعین رو در کربلا گذروندیم و برگشتیم نجف و از اونجا مستقیم اومدیم مرز مهران و وارد ایران شدیم.به این صورت این اولین سفر مذهبی سامینا بود که بسیار شیرین بود علیرغم سختی های که داشت.توی راه همش نوحه میخوندی و صلوات میفرستادی و همه نگات میکردن.وقتی ازت میپرسیدیم عراقی حرف بزن میگفتی:ماکو ماکو.امیدوارم این سفر پر برکت هیچ وقت از یادت نره و تاثیر اون تو زندگی پر رنگ باشه .

 

 

 

 

 

 ورودی کربلا باب قبله نزدیک حرم.وارد که شدیم یک آقای با خاک مقدس کربلا  روی گونه هات گِل کربلا گذاشت.

 

عکس های نجف اشرف.

سه شنبه 18آذر93نجف اشرف بودیم و بعد از زیارت امیرالمومنین ع و یک شب ماندن در آنجا چهارشنبه سه روز مانده به اربعین طبق رسمس که هست سه روز قبل از اربعین از نجف با پای پیاده شروع کردیم به حرکت سمت کربلای معلی. صبح از بس که خسته بودی به سختی بیداری شدی و این عکس ها رو ازت گرفتیم و اون شب در جوار حرم علی ع زیر بارون خوابیدیم.

پسندها (2)

نظرات (0)